این سال میلادی که ماه های آخر آن در حال سپری شدن است سال جشن های های ملی اتریش بود , شصتمین سال ایجاد جمهوری دوم اتریش , دهمین سال ملحق شدن به اتحادیه اروپا و امروز مهمترین آن یعنی پنجاهمین سالروز استقلال اتریش جشن گرفته شد , امروز 26 اکتبر فکر می کنم از معدود دفعاتی بود که رژه نظامی هم در وین انجام شد از طرف دیگر نمایشگاه تسلیحات نظامی هم بر قراربود ( عکسهای امروز را در قسمت عکسها می توانید ببینید ) و همینطور برای مدت محدودی بعضی اسناد مهم و تاریخی و به ویژه اصل سند استقلال اتریش در کاخ بل وده یعنی همان کاخی که پنجاه سال پیش در چنین روزی از بالکن آن این سند به همه مردم نشان داده شد و در همان جا جشن و پایکوبی برقرار شد نیز در معرض دید همگان قرار گرفت
بر اساس این سند اتریش پس از حدود 20 سال اشغال مستقیم نظامی بالاخره توانست نیروهای نظامی خارجی را از کشور خود بصورت مسالمت آمیزی بیرون نماید و معمولا اتریشی ها به این حرکت و این مدل استقلال کسب کردن بسیار می بالند ,سالهای اشغال به دو بخش تقسیم می شود اول از سال 1938 تا سال 1945 میلادی که هیتلر اتریش را اشغال کرد و آن را ضمیمه آلمان کرد و بدین ترتیب عملا اتریش حدود 8 سال ازصفحه نقشه جهان غایب شد , بخش دوم اشغال بعد از پایان جنگ دوم جهانی بود بطوری که نیروهای نظامی آمریکا , شوروی , فرانسه و انگلستان تا سال 1955هرکدام قسمتهایی از اتریش را در اختیار داشتند حتی خود وین به چهار قسمت بین این کشورها تقسیم شده بود, و هر کدام به دلایلی از خروج از اتریش طفره می رفتند و حتی شوروی با وجود این قرارداد آخر از اتریشی ها خواست که متعهد شوند که به هیچ پیمان نظامی نخواهند پیوست در غیر اینصورت اشغال مجدد اتریش امکان پذیر خواهد بود همان کاری که آنها پس از مدتی با چکسلاواکی کردند
و بر همین اساس اتریش تصمیم گرفت تا سومین کشور بی طرف دنیا بعد از سویس و سوۀد باشد , نکته مهم در این میان چگونه رسیدن به این نقطه است ؟ چگونه امتیاز دادن و چگونه امتیاز گرفتن است و یا بعبارتی چگونه بازی کردن است ؟ , سرنوشت بسیاری از ملل و کشورهای دنیا در دوره هایی از تاریخ با همین چگونه بازی کردن با کارتهای در دستشان بطور تاریخی رقم خورده است , بازی اتریشی ها را در این زمینه را نمی توان کم اهمیت دانست اینکه اتریش در کنار کشورهای همسایه خود مانند چک و مجارستان به بلوک شرق ضمیمه نشد از بزرگترین حرکتهای سیاسی سیاستمداران اتریشی در آن زمان می باشد , در غیر اینصورت با اطمینان می توان گفت اگر اتریش به بلوک شرق ضمیمه شده بود این اتریش با موقعیت امروزی اش وجود خارجی نداشت اینکه اتریشی ها می توانند از فرصتها بخوبی بهره برداری کنند همچنان به قوت خود باقیست , نمونه های آن فراهم کردن امکانات برای تاسیس دفاتر مهم جهانی در اتریش است در شرایطی که اتریش از نظر فن آوری در تولید و گسترش بازارهای مالی و بازرگانی در حد و اندازه ی کشورهایی همچون آلمان , ایتالیا و سویس یعنی دیگر همسایه های اتریش نیست
اما با یک بازی خوب از سایر توانایی هایش استفاده کرده و خود را به همسایه های قوی تر خود نزدیک کرده است
آنچه که ما ایرانیها سالهاست برای یاد گرفتن آن تاخیر داشته ایم و شاید صد سالی هست که دایم درحال جلو و عقب رفتن هستیم و فرصتها را به همسایگان خود واگذار می کنیم و سبقت آنها را از خود به تما شا می نشینیم به ویژه درسی سال اخیر که این موضوع به صورت مضحکی همواره در حال تکرار است و ما هنوز هم از نداشتن بازیگران حرفه ای در سطح بین الملی در رنج هستیم و گاهی از یک طرف بام و گاهی از طرف دیگر آن سقوط می کنیم و دریغ از با تعادل ایستادن و با تعادل حرکت کردن
مطمن نیستم اما شاید هم این موضوع به شخصیت درونی ما ایرانیها شباهت داشته باشد و اتفاقا مشکل در آنجایی بیشتر نمود پیدا می کند که ما مدعیان مطالعه , تحقیق , تحصیلات دانشگاهی , زندگی در خارج از کشور و ... متخصص سخنرانی , به سخره گرفتن دیگران و ایراد های بسیار منطقی و اصولی می شویم و در این میان خود و اعمال خود را بکلی فراموش می کنیم ,
از خوب بازی کردن بگذریم ,حداقل بیاییم و کاردهای خود را جز از برای قسمت کردن بیرون نیاوریم
۲ نظر:
من دو شب در وین بوده ام.خوب به یاد دارم اولین اسکناس اتریشی که به دستم رسید بر رویش عکس زیگموند فروید بود(۴ سال پیش).پیش خودم تصورش را کردم در ایران که بودیم با چه جون کندنی و به دور از چشم معلمهای دینی و از بازار کتب افستی و زیرزمینی کتابهای فروید را تهیه می کردیم و اکنون در خاکی ایسادم که مردمش نوابغ و بزرگانشون را که به اسم دگراندیش یربه نیست نمی کنند هیچ،بل بر روی کاغذ اسکناس چهره شان را همچون افتخاری ثبت کرده اند و بر کاغذ اسکناسهای ما چهره های ماقبل تاریخی و متحجری که دیدنش مو را بر تن هر بنی بشر مدرنی راست می کند....نکته بسیار مهمی را در مقاله اتپمطرح کردی.از جمله مهمترین قواعد بازی سیاست،اجرای این بازی بر اساس عقل و دانش است و نه ایدئولژی و احساس و مذهب و ما هنوز در هزاره سوم .....
man fekr mikonam ma irania mojoodat e besyar besyar besyar pichidei hastim. man khodam be onvan e yek irani dar besyri az mavaghe nemitoonam ellat e kheili raftar ha ro dar irani haii ke khodam ham jejveshoon hastam tahlil konam.
man fekr mikonam bozorgtarin moshkele ma ine ke ma hanooz khodemoon khodemoon ro nemishnasim. kheili pichideim vali shayad zarfiat e in pichidegi ro nadarim. sabet shode ke az hoosh e khoobi barkhordarim amma nemidoonim ba in IQ talambar shode chi kar konim! be jaye inke in noghte mosbat ro be eshterak begzarim va taghviatesh konim, baraks, hamdige ro khonsa mikonim.
dar ein e voojood e tamamie zaf ha, kheili chizha darim ke mitoonim beheshoon eftekhar konim, vali az daroon dochar e khod kambini hatim, dar ein e hal az biroon enghadr maghroorim ke baraye kam nayavordan ham ke shode mibalim be potansieli ke shookoofa nashode va shookoofa nashodanesh ro hey tojih mkonim o hey tojih mikonim va akharesh hich!!!
albatte ina nazarate shakhsie mane, va in masael masaelian ke ehtiaj be karshenasi daran va man edeai nesbat be dorost boodaneshoon nadaram.
amma ino midoonam hamoon tor ke avvalin sharte movaffaghiat e yek ensan ine ke khodesh ro beshnase, va potansiel hash ro beshnase, va bad talash kone ke sharayet ro baraye shookoofa shodan potansiel hash hamvar kone, yek mellat ham hamine, ma avval bayad khodemoon ro beshnasim.
hala age khodemoon o nashnasim, ham siasat kharab mishe ham hame chizaye dige ...
m.a.
ارسال یک نظر