چند روزی بود که می خواستم در مورد فقر در جهان بنویسم ، اما امروز صبح وقتی داشتم صبحانه خوران کانالهای تلویزیون را عوض می کردم ، رسیدم به سی ان ان و " برک نیوز " آن !!! بمباران یک پناهگاه در نیمه شب در جنوب لبنان و کشته شدن ده ها زن و کودک!! تصاویر و گزارش های زنده بود که پشت سرهم از خبرنگار های سی ان ان و سایر شبکه ها توسط این شبکه خبری آمریکایی بر روی صفحه تلویزیون می آمد و می رفت ، آنقدر فاجعه بزرگ بود که سی ان ان بر خلاف معمول قبل از اینکه از تخریب راکت های حزب الله گزارش بدهد و بعد سراغ حملات اسراییل برود دایما در حال نشان دادن جنازه زنان و کودکانی لبنانی بود که از زیر آوار بیرون کشیده می شدند
با دیدن این همه جنازه زن و بچه دیگه اشتهایی برای صبحانه خوردن باقی نمونده بود تلویزیون را خاموش کردم و خودم را مشغول خواندن کتابی در مورد تاریخ مشروطیت در ایران کردم ، که یکدفعه به این فکر افتادم در شرایظی که من کتابی از وقایع صد سال پیش ایران می خوانم ممکن است یک نفر هم صد سال دیگر کتابی از وقایع امروز ، همین امروزی که ما در آن غوطه وریم و زندگی می کنیم ، بخواند !! اصلا چرا صد سال؟ـ ، جلوتر چهار هزار سال دیگر یعنی سال 6006!!ـ درست مثل کتاب سینوهه پزشک مخصوص فرعون که داستان زندگی مردمان مصر در دوره قبل از میلاد مسیح یعنی حدود 4000 سال قبل را بر اساس بعضی از اسناد و یادداشتها ، بازسازی و به تصویر کشیده است ، اگر یک چنین کتابی نوشته شود چه مورد یامواردی احتمالا در یک کتاب 40 قرن دیگر از ما و این زمان از زندگی انسانها در آن درج خواهد شد !؟؟ و یا اصلا در یک نگاه ساده تر فرض کنیم 40 قرن دیگر یک وبلاگ نویس می خواهد از حوادث قرن بیست و یکم بنویسد! چه مواردی بیشتر مورد توجه او قرار می گیرد!؟ـ
من می خواهم در اینجا به بعضی از مواردی که احتمالا 4000سال دیگر در یک وبلاگ فرضی نوشته خواهد شد ، اشاره ای داشته باشم !!ـ
گفته می شود جمعیت جهان در چهار هزار سال پیش حدود شش میلیارد نفر بوده است ، اما این همه جمعیت به نسبت اینکه در کدام کشور به دنیا می آمدند سرنوشتی کاملا متفاوت داشتند ، بعنوان مثال:ـ
نیمی از این جمعیت یعنی سه میلیارد نفر درآمدی کمتر از 2 دلار در روز داشتند
یک میلیارد از جمعیت جهان با شروع قرن بیست ویکم و انفجار اطلاعات سواد نداشته و توان نوشتن نام خود را هم نداشتند
در آن زمان تنها با کمتر از یک درصد از بودجه نظامی دولتها در جهان این امکان وجود داشت که تمامی کودکان دنیا به مدرسه بروند
بیست درصد از مردم کشورهای توسعه یافته ، هشتاد و شش درصد از محصولات تولیدی در جهان را مصرف می کردند
در حالی که در سال 1960 بیست درصد از جمعیت کشورهای توسعه یافته درآمدشان 30 برابر بیشتر از افراد فقیر در جهان بود این تفاوت در سال نود هفت میلادی به هفتاد و چهار برابر رسیده بود
بر اساس گزارش یونیسف روزانه 30000 کودک بر اثر فقر میمردند! و این به معنای 210000 کودک در هفته و 11 میلیون کودک زیر پنج سال در هر سال بود !!ـ
حدود 1.3 میلیارد نفر دسترسی به آب آشامیدنی سالم نداشتند
حدود 3 میلیارد نفر محروم از استفاده از سیستم های بهداشتی بودند
حدود 2 میلیارد نفر دسترسی به برق نداشتند
هزینه لوازم آرایش در سال 98 تنها در آمریکا هشت میلیارد دلار بود و هزینه بستنی در اروپا یازده میلیارد دلار ، هزینه غذای حیوانات خانگی در اروپا و آمریکا هفده میلیارد دلار ، هزینه سیگار و الکل یکصد و پنج میلیارد دلار ، هزینه مواد مخدر چهارصد میلیارد دلار ، و هزینه تسلیحات جنگی 780 میلیارد دلار بوده است
این در حالیست که در همان زمان برای سواد آموزی به تمام کودکان در سن تعلیم در کشورهای فقیر تنها شش میلیارد دلار ، برای رساندن آب و تامین سیستم بهداشتی برای فقرا تنها 9 میلیارد دلار ، 12 میلیارد دلار برای سلامتی مادران و 13 میلیارد دلار برای تقویت برنامه غذایی و سلامتی فقرا لازم بوده است
بزرگترین تجارتها در آنزمان تجارت جنسی ، مواد مخدر و تسلیحات نظامی بوده است
این تمام واقعیت آن زمان نیست ، در قرن بیست و یکم تنها یک ابرقدرت وجود داشت و آن ایالات متحده آمریکا نام داشت
در همین کشور ابرقدرت سی وهفت میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کردند در حالی که بیشترین تعداد میلیارد های دنیا در همین کشور ساکن بودند!!ـ
اغلب سیاستمداران با سو ء استقاده از مذهب به عوام فریبی ابعاد گسترده تری داده بودند این مشخصه البته مختص ابرقدرتها نبود بلکه کشورهای جهان سومی هم از این وسیله بخوبی بهره می بردند ، در آنزمان همین کشورها بخاطر کشیده شدن کاریکاتور خدا و پیامبرانش نزدیک بود جنگ سوم جهانی را هم شروع کنند!!ـ
حقوق بشر تنها به نسبت قدرت یک کشور بود که تعریف پیدا می کرد ! در شرایطی که توسط تنها ابرقدرت آن زمان افرادی مشکوک به ترور با اطلاع کشورهای اروپایی از این کشورهای مدعی دموکراسی ربوده می شدند و در زندانهای مخوف آمریکایی شکنجه می شدند ، در کشورهای جهان سومی روشنفکران ، اساتید و دانشجویان با اتهامهای متفاوت در زندانهایی مخوف تر شکنجه می شدند !! جالب آنکه هر دو طرف یعنی کشورهای قدرتمند و جهان سومی هرکدام یکدیگر را به نقض حقوق بشر متهم می کردند !! ـ اصولا دروغ و پنهان کاری در بین تمام سیاستمداران دنیا امری رایج بود و هر چیزی تنها یک فاکتور بود برای معامله سیاستمداران دنیا ، در این میان تنها چیزی که ارزش نداشت جان انسانها بود ، گفته می شود از همان زمان بود که عشق و زندگی یکدیگر را گم کردند!! و تنها امید بود که خود را لنگان لنگان کشید تا هم اکنون در سال شش هزار وشش بعد از چهار هزار سال ، ما دنیایی عاری از آنهمه خشونت و جنایت داشته باشیم!!ـ اما می شد این مسیر بسیار کوتاه تر از چهار هزار سال طی شود بشرط آنکه پدران ما آنهمه احمق ، کوته فکر ، طماع و خودپرست نبودند!!ـ
۵ نظر:
چي بگم كه دلم خونه!
مهدي جان لطف كن نظرت رو درباره يادداشت" بنيادگرايي صهيونيستي-اسلامي" بده. بازي كه من طراحي كردم اينطوري جواب داد. نظر تو چيه؟
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی دارید و مطالب مفیدی در ان خواندم خوشحال میشم سرکی به وبلاگ من بزنید و اگر مایل بودید تبادل لینک کنیم
www.opatan.blogfa.com
be rozam.
kheyli jaleb bood
ارسال یک نظر