پنجشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۴

د و نـامـه با یک مــشکل

از وقتی آمدم اینجا این دومین بار است که که پس از امضای نامه ای با برخورد های کم و بیش مشابه روبرو می شوم , اولین نامه یک نامه صنفی بود و خطاب به اعضای هیات مدیره یک انجمن صنفی و همراه با انتقـادها و تذکراتی در مورد بهترشدن فعالیتهای صنفی و علمی این انجمن و دومین نامه , نامه آقای معروفی بود خطاب به همه مردم ایران و دعوت آنها به ویژه وبلاگ نویس ها برای یک کار فرهنگی جدیدتر و عمیق تر برای اطلاع رسانی مناسب تر در شرایط جدید پیش آمده در ایران فارغ از تمام زنده بادها و مرده باد ها و فارغ از نوع ایدۀولوژی و اعتقادات شخصی , و اما عکس العمل های بعد از این نامه ها هم جالب بود هم تاسف انگیز , در نامه اول من و دوستانی که نامه را نوشته بودیم متهم شدیم به مواردی همچون

ــ ایجـاد اختلاف در بین اعضای انجمن

ــ توهین به انجمن و فعالیت های آن

ــ و اینکه چون ما تازه از ایران آمدیم هنوز با فضای غـرب آشنایی نداریم

جالبتر اینکه این برخورد ها برای یک نامه انتقـادی از جانب دوستانی بیان می شد که خود حداقل 15 سال تجربه زندگی در کشورهای غـربی و فضای به نسبت دارای دموکراسی این کشورها را دارند

در نامه دوم که چند روزی از انتشـار آن بر روی وبلاگها و اینترنت نمی گذرد بعضی از دوستـان وبلاگ نویس بطور خلاصه انتقادات و یا اتـهاماتی همـچون موارد زیر به امضا کنند گان این نامه وارد نموده اند

ــ مبارزه فرهنگی با نوشیدن ویسکی به سلامتی ایران ؟

ــ وبلاگ نویسی یا مبارزه مسلحانه ؟

ــ تحریم کنندگان انتخابات به نتایج کـارخود پی بردند

ــ عـده ای خارج نشین کشف جدیدی کردند , کـار فرهنگی عمیق ؟

ــ عـده ای نا آشنا به فضای ایران برای مردم تعیین تکلیف کردند

توضیح اینکه در نامه دوم نه تنها پیشنـهاد مضحک مبارزه مسلحانه داده نشده بود بلکه تعدادی از امضا کنندگان حتا از تحریم کنندگان انتخابات هم نبوده اند

و اما نظر من , قبل از هر چیز از خودم شروع می کنم , بنظر من در یک کار گروهی به ویژه یک کار گروهی فرهنگی و علمی نباید توقع داشته باشیم همه مثل هم فکر کنند وهمه در یک چارچوب فکری یکسان جای بگیرند , اگر چنین انتظاری داشته باشیم هیچ گروه و تشکل فرهنگی و علمی پا نخواهد گرفت و موفـق نخواهد شد ودر واقع من با همین طرز تفکر هر دو نامه را امضا کردم یعنی هر چند با بندهایی از هر دوی این نامه ها اختلاف نظر داشتم امـا به دلیل مــعنای کلی هر دو نامه که خواستار ایجاد فضای جدید برای کارهای فرهنگی بود, آنها را قابل قبول می دانستم چرا که باز هم تاکید می کنم شروع یک حرکت فرهنگی بدون اختلاف نظر اصولاً تنها یک ایده آل دست نیافتنی است ونه بیـشتر , اما نتیجه گیری من

یا این طرز فکر اشتباه است, یعنی باید برای فعالیتهای گروهی همه در یک چارچوب فکری و اعـتقادی باشند تا یک کار گروهی موفق انجام شود و یا اینکه درست است و امکان کار گروهی حتا با وجود اختلافات ــ البته نه در سطح عمیق و اصولی ــ وجود دارد

, اگر حالت اول درست باشه پس باید کمتر کار گروهی موفـق از آب در آید و همواره باید منتظر مـاند که تعـدادی آدم با چارچوپ ذهنی کاملاً مشـابه پیـدا شوند تا یک کاری انجام شود ولی اگر حالت دوم درست باشد پس چرا ما معمولاً دست روی نقاط مشترک در طرز فکرها و عـقاید یکـدیگر نمی گذاریم اما دست روی نقاط اختلاف نظر می گذاریم و همدیگر را متهم به هر آنچه که ممکن باشد می کنیم ؟

واقعــاً چــرا ؟

از طـرف دیگر هر قدر این گونه اتهـامات را مرور می کنم بیشتر به تشـابه آنها به اتهـامات قـوه قضاییه برای دستگیری فعالین در حوزه های مخـتلف فرهنگی و سیاسی می افتم و اینکه آیا اگر این دوستان منتقـد و اتهـام زننده قـدرت قـوه قـضـاییـه را داشتنـد احتمال داشـت که همین کارهای قـوه قـضاییـه را انـجام دهند یـا خیر ؟

و اینکه آیا احتمالاً این ویژگی ما ایرانیهاست که اطرافیان خـود را با کوچـکترین اختلاف نظر وعـقیده , به بزرگترین اتهامات متهم میکنم ؟؟

۶ نظر:

ناشناس گفت...

Hi mehdi

you know I am interested in lettering!!!!!
can you send me the second letter????? I want to read it if possible ...

one of the biggest revolutionists in your first letter!!!!

ناشناس گفت...

Hi mehdi,
Topic kheli jalebi ro shoro kardi.
be nazare man yeki az rah hae pish raft va eslahe yek tarze fekr be khosos dar kare gorohi Enteghad hastesh.Yani inke ma ba Enteghad dorost va ya be estelah enteghade salem az nazarate hamdige betonim noghate zafo moshakhash konim va bad be donbale rahe hale manteghi bashim.In ravesh be nazare man yeki az behtarin ravesh-ha barae pish borde kar hastesh vali dar morede man Irani ha khob ma hamishe enteghad mikonim pas chera javab nemigirm ,chonke enteghade dorosti nemikonim va shayad dar kheli az mavared ehsasi enteghad mikonim.
Pirooz bashi,
M. S.

ناشناس گفت...

بله متاسفانه اين ويژگي ما ايراني هاست و البته خيلي هم بد است و من فکر مي کنم شايد اين ويژگي ريشه در کمبود شناخت نسبت به افراد يا محيط اطراف حاصل مي شود و البته بايد تمرين کرد که زود قضاوت نکنيم و به هر حال هيچکس انسان کامل نيست
اما بايد اموخت و خود من شخصا زود قضاوت مي کنم و اين درست نيست
براي شوخي ما ايراني ها همه مان يک پا قاضي هستيم فقط مدرکش را نداريم

ناشناس گفت...

dadgah rasmist,,,,Eteham vared ast...Edam

ناشناس گفت...

dadgah rasmist,,,,Eteham vared ast...Edam

massiha gerami:)

ناشناس گفت...

shayad dar ravabete ensani va doostane, enteghadi ke zire lavaye name "enteghad" matrah beshe hich sazandegi va taghir e mosbati be hamrah nadashte bashe. va shayad behtar bashe ke be shekle kamelan gheire mostaghim amma behtar va tassir gozar tar anjam beshe.
man be shakhse in ro dar morede khodam tarjih midam.
amma dar ravabete kari ya gheire doostane masale chize digarist, dar oonja ham bayad hame javaneb ro sanjid, shayad enteghadi ke kamelan be shekle enteghad mitoone matrah beshe enteghade yek bala dast be paiin dast dar ravabete gheire doostanast, ke oon ham faghat be vasete sharayete khassi ke dare mitoone kar saz bashe, dar baghie mavared shekle matrah kardane ke chizist ma beine do morede bala az khode enteghad mohem tare!!!

Free counter and web stats