همین دیشب بود که با دوستی، در مورد سختی زندگی دانشجویی در کشورهای اروپایی نسبت به بیست، سی سال گذشته صحبت می کردم ولی به مخیلهام نمیگذشت که امروز صبح ایمیلی دریافت کنم که غافلگیر شوم و تعریفم را از سختی زندگی مورد تجدید نظر قرار دهم که این ایمیل در واقع لینکی از سایت یوتوب بود و شامل خلاصهایی ده دقیقهایی از فیلم مستند جدیدی از آقای ماجد نیسی، در مورد دختران و زنان ایرانی که در اوج فقر مورد معامله خانوادههای فقیر قرار می گیرند و به اسفبارترین و خفتبارترین وضعیت شب و روز میگذارانند که واقعا زبان و کلام آدمی قاصر از توصیف آن است و از صبح این سئوال در ذهنم مرور میشود که به کجا رسیدهایم ما؟ آیا حق ما این بود؟
شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
دریغ که با آن همه امکانات باید شاهد این نوع بردهگی باشیم.
دریغ!
یادمه نماینده سازمان ملل در مشهد به نقل از یک دختر ایرانی که همسر افغانی داشت داستانی رو تعریف کرده بود که چون اون مرد افغانی پول کافی نداشته تا به پدر دختر بدهد هفت نفر این پول را روی هم میگذارند دختر گریه میکرده که من یک شوهر ندارم هفت شوهر دارم چون هر هفت نفر پول را پرداخته اند کار ما ازاین حرفها گذشته آقا مهدی
مهدی جان سلام
خیلی وقته ندیدمت ، دارم یه سر میام جنوب آلمان . خوشحال میشم بتونم ببینمت.
پند ناب سابق
ارسال یک نظر